ابراهیم حامدی

به وبلاگ من خوش آمدید

بشمار 0471

با خودم خلوت کردم دور از هیاهوی جهان مادی با خودم و تمام ناآرومی های درونیم خلوت کردم در اوج صداقت همه چیو به خودم به اعتراف کردم در اوج شرمندگی توی چشم های خودم اشک ناامیدی رو دیدم مقصر بازم منم اما اینبار اینو با سرزنش و داد و بیداد نگفتم لحنم به دلسوزی آمیخته بود به حسرت صدام طعم بغض و درموندگی به خودش گرفته بود نمیدونم چی به سرم اومد این مدت جوری ک انگار مسخ شدم شاید سر شدم از درد و غم زیاد وقتی چشمام باز شد ک کاری نمیشد کرد و حالا...
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:24 توسط نویسنده |